برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم
اگر بخواهیم دو بحران اصلی زبان فارسی را نام ببریم، بهحتم یکی از آن دو، گرتهبرداری است.
در مسئلهٔ درستنویسی نیز شاید چیزی مهمتر از مبارزه با گرتهبرداری نباشد.
گرتهبرداری یا گردهبرداری یا عکسبرداری، یعنی برگردان جزءبهجزء ترکیبهای غیر فارسی به فارسی؛ بدون این که ترکیب حاصل، مطابق دستور یا دیگر هنجارهای زبان فارسی باشد.
گرتهبرداری دو گونه است: دستوری و واژگانی.
ترجمههای مکانیکی و شتابزده و تعاملات فرامرزی، منشأ اصلی اینگونه خامنویسیها است.
بسیاری از مترجمان ناآشنا با فن ترجمه و ناآگاه از فرهنگ زبان مبدأ و مقصد، با برگردانهای ناشیانهٔ خود، زبان فارسی را پر از عبارات و آمیزههای فارسینما و بیقواره کردهاند.
در اینجا مشتی از خروار و اندکی از بسیار را گوشزد میکنیم تا آشکار گردد که زبان فارسی چه اندازه به این بیماری بدخیم آلوده است:
روی کسی حساب کردن ← به کسی امید بستن؛ چشم به یاری کسی داشتن.
پیاده کردن قانون ← اجرای قانون؛ کاربست قانون؛ تحقق بخشیدن به قانون.
برای چند ماه اینجا نخواهم بود ← چند ماه اینجا نخواهم بود. [همچنین است ترکیبهایی مانند «برای همیشه»، «برای نخستین بار» و «برای چند ساعت». در همهٔ آنها، «برای» زائد است.]
حمام گرفتن ← حمام رفتن.
نقطهنظر ← دیدگاه؛ منظر؛ نظرگاه؛ پنجره.
بیتفاوت ← بیاعتنا؛ بیدرد؛ بیعلاقه؛ بیتوجه؛ بیمبالات.
بها دادن ← ارزش دادن؛ اهمیت دادن؛ وقع نهادن؛ ارج گذاشتن؛ مهم شمردن؛ توجه کردن.
خودکفا ← خودبسندگی؛ خودبسایی.
تاکسی گرفتن ← تاکسی سوار شدن.
بالای هزار نفر ← بیش از هزار نفر؛ متجاوز از هزار نفر.
نخست نگاهی داریم به اهم اخبار ← نخست نگاهی میکنیم به اهم اخبار.
در سفری که به ایران داشت… ← در سفری که به ایران کرد…
اجازه بدهید نخست سلامی داشته باشیم ← اجازه بدهید نخست سلامی کنیم.
او را در جریان قرار دادم ← او را آگاه کردم؛ ماجرا را به او گفتم؛ او را مطلع کردم.
مولوی، یک ایرانی مسلمان بود ← مولوی، ایرانی مسلمان بود.
خواص دانشمندان ← دانشمندان خاص.
این وحدت بود که ملت را پیروز کرد ← وحدت بود که ملت را پیروز کرد.
بر روایات فراوانی دست یافته است ← به روایات فراوانی دست یافته است.
خداوند انسانها را بر فطرت پاک آفریده است ← خداوند، فطرت انسانها را پاک آفریده است.
غیر قابل اجتناب (inevitable) ← ناگزیر، ناچار، خواهناخواه.
در ارتباط با… (in relation to) ← دربارهٔ…
گفتوگویی داشته باشیم ← گفتوگو کنیم.
روی رفتارهای ناهنجار کودکان مطالعه کرد ← دربارهٔ رفتارهای ناهنجار کودکان مطالعه کرد.
نابودی جنگلها میرود که محیط زیست را ویران کند ← نابودی جنگلها بهزودی محیط زیست را ویران میکند.
نرخ رشد اقتصادی ← رقم / میزان رشد اقتصادی.
بیان نادرست واژههای علمی، میتواند به سردرگمی دانشآموزان منجر شود ← بیان نادرست واژههای علمی، ممکن است به سردرگمی دانشآموزان منجر شود. [«میتواند» هممعنای «ممکن است/ احتمال دارد» نیست.]